|
[Menu_Title]
آخرین ارسال های تالار گفتمان
در طول تاریخ انسانهایى بوده و هستند كه پس از مرگشان ، زندگى و حیاتشان ادامه پیدا كرده و با مرگ بدنشان ، وجودشان و شخصیت و اندیشهشان ادامه یافته است . مردان خدا و شخصیتهاى الهى، همانگونه كه در زمان حیات خویش استوانه دین و محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت هستند ، در زمان پس از مرگ نیز آرامگاه و زیارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است . و در این میان ، زیارت مشهد حسینى از ویژگیهاى برجستهاى برخوردار است . آنانكه توفیق پیدا مى كنند و به زیارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسین (ع) آورده و به جانب این مدرسه عشق و فضیلت و دانشگاه كمال و تربیت مىگرایند . اینگونه تربیت اجتماعى و یك چنین موسسه تهذیب اخلاق و ادب ، براى هیچ ملتى از ملل گیتى میسر و مقدورنیست . البته ملحدین و معاندین و مخالفین مكتب تشیع به خیال خود شبهات و اشكالهاى مى كنند و مى گویند: «زیارت قبور، بت پرستى است ؟!» در حالى كه هر كس كه به زیارت قبور ائمه (ع) مى رود هرگز به عنوان «بت» آنها را زیارت نمىكند . چه كسى است كه حسین بن على (ع) را خدا بداند؟!! شیعه، امام را مقرب درگاه خدا مىداند و با توسل به او قربى به خدا پیدا مى كند، همانطور كه خودش در قرآن مجید فرمود:«به سوى او وسیله بگیرید» (1) امام را وسیله الهى مىداند. زیرا توسل و شفاعت، بعدى از ابعاد زیارت است كه زائر از این طریق خود را به درگاه الهى نزدیك مىكند، و پیشوایان ما وعده فرمودهاند كه از زائران خود دستگیرى كنند.
امام رضا (ع) مى فرماید: «هر امامى بر گردن دوستان و پیروانش عهد و پیمانى دارد و وفاى به این عهد، بإ؛،،ّّ زیارت قبر آنان ممكن مىباشد . و كسى كه به شوق زیارت آنها و با تصدیق به فضیلت آنها به سوى قبور آنها برود مورد شفاعت ائمه در قیامت قرار مىگیرد. پس هر زائرى باید بكوشد تا از این شفاخانه فیض، استشفاى دردهاى درونى و امراض قلبى و اندرونى خود را خواسته، خواستار آن شود كه صفاى دل و دوستى خاطر و پاكیزگى روح و قداست روان و سلامت تن ، از خدمت آفریدگار جهان به وى عطا گردد ، تا اینكه هم ظاهر او به جمال و كمال آراسته شود و هم باطن وى از آلودگىها پاك و مصفا گردد. هر زائرى كه با معرفت و شناخت مقام صاحب این مرقد و اهداف او به زیارت برود، از صاحب قبر الهام مىگیرد و اصول و تعالیم مكتب را به یاد مىآورد ، و هر زیارت و سلام او سرشار از این آموزشها و الهامها است. از طرفى زیارتنامههاى وارده، و خواندن هر كدام از آنها، خواننده و زائر را به دقت و تفكر واداشته ، متذكر تاریخ و احوال انبیا و اولیاى معصوم مىگرداند. تأمل در زیارت عاشورا و دیگر زیارات ، این مطلب را به خوبى روشن مى سازد كه امامان به این وسیله در صدد ساختن انسانهاى مؤمن و متعهد بودهاند ، لذا به آنها تعلیم دادهاند كه در زیارت امام حسین (ع) از خداوند بخواهند كه زندگى و مرگشان را «حسین گونه» قرار دهد، و آنها را در دینا و آخرت همراه آن حضرت بدارد: «اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد ، و مماتى ممات محمد و آل محمد ... و ان یجعلنى معحكم فى الدنیا و الاخرة». به امید به اینكه خداوند متعال توفیق زیارت حضرتش را در دنیا و شفاعتش را در روز قیامت نصیب ما گرداند، به آثار و بركاتى كه زیارت سیدالشهدا (ع) به دنبال دارد مىپردازیم: 1- آرامش بخشیدن به زائر قبل از آنكه به آثار و بركاتى كه برگرفته از روایات اسلامى است اشاره كنیم ، این نكته لازم به ذكر است كه زیارت مرقد شریف امام حسین (ع) مانند سایر ائمه ، به مردمان و زیارت كنندگانش ، نوعى آرامش و اطمینان مىبخشد . در این عصر كه انسان را موجودى مضطرب مى نامند، و پیوسته دست به گریبان با پدیدههایى چون تردید، ناكامى، تشویش، ترس و ناسازگارى با محیط و زندگى ماشینى و محرومیت و جنگ و حتى كنار نیامدن خود است، و هر روز شاهد كاهشها و فرسایشها است و نمى تواند از اضطراب در امان بماند ، این زیارت مرقد مردان خدا و پیشوایان دین است كه به انسان آرامش خاطر مى دهد. در زیارت یك نوع كشش و نیاز الزام آورى انسان را وا مىدارد كه فشارها و فریادهاى درونى را از راهى خارج كند . زائر آن مرقد شریف در پرتو دعا و گفتگو با پاكان و استمداد از ارواح پاك مقربان درگاه الهى، نیرو گرفته و نابسامانیها را با توسل بدانها برخود هموار مى سازند ، و خستگىها و فشارهاى وارد بر روان ، و نیز اضطرابها و یأسها را از خودمى زدایند و به آرامش و اطمینانى براى ادامه زندگى دست مىیابند.
2- در امان خدا بودن به امام صادق (ع) عرض كردند: كمترین اثرى كه براى زائر قبر امام حسین (ع) چیست؟ فرمود: «كمترین تأثیرش این است كه خداوند متعال، او و خانواده و مالش را حفظ مى كند تا به سوى اهل خویش برگردد ،و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او خواهدبود ».(2)
3- زائر خدا محسوب شدن زید بن شحام گوید: به امام صادق (ع) عرض كردم : براى زائر قبر امام حسین (ع) چه مىباشد؟ فرمود: «همانند كسى است كه خدا را در عرش دیدار نموده باشد». گفتم: براى كسى كه یكى از شما را زیارت كند چه مىباشد؟ فرمود: «همانند كسى است كه رسول خدا (ص) را زیارت نموده است » . (3)
4- برآورده شدن حاجات و دفع پریشانى امام صادق (ع) فرمود: «همانا نزد شما قبرى است كه هیچ فرد پریشانى نزد آن نمىآید مگر آنكه خداوند از او دفع پریشانى نماید و حاجتش را برآورد» . (4) و نیز به ابوصباح كنانى فرمود: «همانا نزد شما قبرى است كه هیچ فرد پریشانى نزد آن نمىرود مگر آنكه خداوند از او پریشانى را دفع نموده و حاجتش را برآورده مى نماید، و همانا نزد او چهار هزار فرشته هستند كه از هنگام شهادتش آشفته و غم آلود تا روز قیامت بر او مىگریند. هر كس او را زیارت كند، وى را تا خانهاش بدرقه مىكنند، و هر كه مریض شود به عیادتش مىروند، و هر كه بمیرد جنازهاش را تشییع مىكنند». (5)
5- زیادتى در عمر و رزق امام باقر (ع) فرموده است : «شیعیان ما را به زیارت قبر حسین (ع) امر كنید ، زیرا زیارت او موجب فزونى در رزق و طول عمر و دفع بلایا و ناگواریها مىشود » . (6)
6- آمرزش گناهان امام صادق (ع) فرمود: «هر كس حسین (ع) را زیارت كند در حالیكه عارف به حق او بوده و به امامتش اقرار داشته باشد خداى سبحان ،گناهان گذشته و آیندهاش را مىآمرزد». (7) و جابر جعفى در ضمن یك حدیث طولانى از امام صادق (ع) روایت كرده است كه فرمود: «چون از نزد قبر حسین (ع) بازگشتى ، ندا كنندهاى تو را ندا مىدهد كه اگر آن را مىشنیدى ، تمام عمر را نزد قبر شریف حسین (ع) اقامت مىگزیدى. آن منادى گوید:خوشا به حال تو اى بنده خدا كه سود فراوان بردى و به سلامت (در دین ) دست یافتى. عمل از سربگیر كه گناهان گذشتهات آمورزیده شد» . (8)
7- محسوب نشدن ایام زیارت از عمر زائر امام صادق (ع) فرمود: «همانا ایام زیارت زائران حسین بن على (ع) از عمرشان محسوب نگشته و جزء حیاتشان به شمار مىآید» . (9)
8- حفاظت زائر در دنیا و آخرت عبدالله بن هلال به امام صادق (ع) عرض كرد: فدایت شوم، كمترین نصیبى كه زائر امام حسین (ع) دارد، چیست ؟ فرمود: «اى عبد الله، كمترین چیزى كه براى او مىباشد، این است كه خداوند او و خانوادهاش را حفظ مى كند تا وى را به سوى خانوادهاش باز گرداند، و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او مىباشد» . (10)
9- عنایت و توجه سیدالشهدا (ع) امام صادق (ع) فرمود: «حسین در نزد پروردگارش ... به زائرانش نظر مى كند . او نگاه مى كند كه چه كسى براى آن حضرت گریه مى كند، پس براى او طلب آمرزش كرده و پدرانش را مىخواند تا براى آن زائر دعا كرده و طلب آمرزش و مغفرت نمایند. سپس امام (حسین) مى فرماید: اگر زائر من مىدانست كه خدا چه چیزى براى او عطا مى فرماید شادى او بیشتر از جزع و بىتابى وى مىگردید» . (11) و امام حسین (ع) فرمود: «هر كس مرا در زندگانیش زیارت كند، پس از مرگش بازدیدش خواهم كرد» . (12)
10- خیر و بركت زیاد امام صادق (ع) فرمود: «اگر مردم مىدانستند كه چقدر خیر و بركت در زیارت امام حسین (ع) وجود دارد ، براى زیارت كردنش با یكدیگر مقاتله مىكردند، و هر آینه اموالشان را براى رفتن به زیارتش مىفروختند» (13) و امام باقر (ع) فرمود: «اگر مردم مىدانستند كه زیارت قبر شریف حسین (ع) چه مقدار فضیلت و بركت دارد، از شوق زیارت جان مى سپردند و نفسهایشان از شدت حسرت بند مىآمد» (14).
11- برابرى زیارت قبر حسین (ع) با حج عبدالله بن عبید انبارى گوید: به امام صادق (ع) عرضه داشتم : فدایت شوم ، همه ساله وسایل تشرف به حج برایم فراهم نمىشود. فرمود: «چون قصد حج نمودى و اسباب برایت فراهم نگشت ، به زیارت قبر حسین (ع) برو، كه یك حج برایت نوشته مى شود و چون قصد عمره نمودى و وسایل مهیا نشد ، عزم زیارت قبر حسین (ع) نما، كه یك عمره برایت منظور مى شود»(15)
12- نام زائر در اعلى علیین ثبت مىشود امام صادق (ع) فرمود: «هر كس به زیارت قبر حسین (ع) برود در حالى كه عارف به حق او باشد، خداوند نام او را در اعلى علیین مىنویسد» . (16)
13- غرق شدن در رحمت الهى از امام صادق (ع) پرسیدند: ثواب كسى كه قبر امام حسین (ع) را زیارت كند، در حالى كه كبر و غرور نداشته باشد چیست ؟ فرمود: «برایش هزار عمره و حج مقبول نوشته مى شود . اگر شقى باشد، سعید نوشته مىگردد، و پیوسته در رحمت الهى غوطهور خواهد بود» . (17)
14- دعاى معصومین براى زائر معاویة بن وهب از امام صادق (ع) نقل نموده كه فرمود: «اى معاویه، زیارت قبر حسین (ع) را از روى ترس وامگذار ، زیرا هر كه آن را ترك كند ، چنان دچار حسرت مىشود كه آرزو نماید قبرش نزد او باشد . آیا دوست ندارى كه خداوند تو را در زمره كسانى به حساب آورد كه رسول خدا (ص) و على و فاطمه و امامان معصوم (ع) برایش دعا مىكنند؟» (18) و نیز فرمود: «همانا فاطمه (س) دختر محمد (ص) نزد زائران قبر فرزندش حسین (ع) حضور یافته و براى گناهانشان طلب آمرزش مىكند». (19)
15- تجلى خدا امام صادق (ع) فرمود: «به درستى كه خداى تبارك و تعالى، قبل از اهل عرفات ، براى زائران قبر حسین (ع) تجلى مى نماید، حوایج آنان را بر آورده مىكند ، گناهانشان را آمرزیده و درخواستهایشان را به اجابت مقرون مىسازد ، و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نیز اینگونه عمل مىكند». (20)
16- سعادت امام صادق (ع) به عبدالملك خثعمى فرمود: «زیارت حسین بن على (ع) را ترك مكن و دوستانت را نیز به آن فرمان بده، تا خداوند بر عمرت افزوده و روزیت را زیاد گرداند. خداوند سبحان زندگانى تو را در سعادت قرار خواهد داد، و نمىمیرى مگر سعادتمند ، و تو را در سلك سعادتمندان خواهند نوشت » . (21)
17- تأثیر زیارت در روز عاشورا امام صادق (ع) فرمود: «هر كس قبر حسین را در روز عاشورا زیارت كند ، همانند كسى است كه در برابر او به خون خود غلطیده باشد» .(22)
18- قرار گرفتن در جوار پیامبر و على و فاطمه (ع) امام صادق (ع) فرمود: «هر كس مىخواهد در جوار پیامبر (ص) و على و فاطمه (ع) باشد، نباید زیارت حسین بن على (ع) را ترك كند» (23).
19- تأثیر زیارت در روز قیامت امام صادق (ع) فرمود: «هیچ كس در روز قیامت نیست مگر آنكه آرزو مىكند كه اى كاش از زائرین امام حسین (ع) مىبود زیرا مشاهده مىنماید كه با زائران حسین (ع) به واسطه مقامى كه در نزد پروردگار دارند، چگونه عمل مىشود» . (24) و نیز فرمود: «هر كس دوست دارد در روز قیامت بر سر سفرههایى از نور بنشیند پس باید از زائرین حسین بن على (ع) باشد» .(25) و زرارة بن اعین گوید: «امام صادق (ع) فرمود: «زائرین حسین یك برترى نسبت به سایر مردم دارند» پرسیدم : برتریشان چیست ؟ فرمود: «چهل سال قبل از مردم وارد بهشت مىشوند در حالى كه دیگران هنوز در حال حساب هستند» . (26)
20- رهایى از شداید قیامت رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: «من تعهد مىكنم كه در روز قیامت هنگامه رستاخیز ، ضمن ملاقات با زائر حسین (ع)، دستش را بگیرم و از مراحل هولانگیز و سختیهاى قیامت نجاتش بخشیده و او را به بهشت وارد كنم».(27)
21- نجات از آتش جهنم امام صادق (ع) فرمود: «هر كس قبر حسین (ع) را به خاطر خداوند و در راه خدا زیارت نماید، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد مىسازد، و روز ترس بزرگ (قیامت) او را ایمن مىدارد . از خداوند نیز هیچ حاجتى از حوائج دنیا و آخرت را طلب نمىكند مگر آنكه به او عطا مىنماید» (28). این آثار و آثار دیگرى كه به خاطر اجتناب از طولانى شدن مطلب ذكر نكردیم ، همگى به بركت وجود حضرت سیدالشهدا (ع) است كه امیدوارم هر چه زودتر توفیق زیارت مرقد مطهرش نصیب تمام عاشقان گردد. امام صادق علیه السلام فرمودند: مكه سخن گفت به كرامت هاى خداوند تفاخر نمود و گفت : كیست مانند من و حال آنكه خانه خدا روى من بنا شده و مردم از اطراف به جانب من مى آیند، چون مكّه تفاخر نمود وحى شد، كه اى مكّه بجاى خود باش ، نیست فضل خانه كه سبب فضل تو است در جنب فضل كربلا، مگر به مانند سوزنى كه در دریا فرو برند، پس چه اندازه آب از دریا برمیدارد،
متن عربی این حدیث :عن الصّادق علیه السلام انّ ارض الكعبة قال مَن مِثلى و قد بنى بیت اللّه على ظهرى یاتینى النّاس من كل فجّ عمیق و جعلت حرم اللّه و امنه ، فاوحى اللّه الیها كفّى و قرّى ما فضل ما فضّلت به فیها اعطیت ارض كربلا الّا بمنزلة الّا برّة غمت فى البحر فحملت من مأ البحر و لولا تربة الحسین علیه السلام ما فضّلتك و لولا ما ضمّنة كربلا لما خلقتك و لا خلقت الذّى افتخرت به فقرىّ و استقرّى و كونى دنیا متواضعا ذلیلا مهیمنا غیر مستنكف و لا مستكبر لارض كربلا والّا مسخنده و هویت بك فى نار جهنّم .
و قال على بن الحسین علیه السلام اتّخذ اللّه ارض كربلا حرما قبل ان یتّخذ مكّة حرما باربعة عشرین الف عام و انّها تزهر لاهل الجنّة كالكوكب الدّرى (2) امام سجّاد علیه السلام فرمودند: خداوند زمین كربلا را حرم قرار داد 24 هزار سال قبل از آنكه مكّه را حرم قرار دهد، و آن زمین میدرخشد براى مردم بهشت مانند ستاره درخشان . ستاره سرخ محشر: قال على بن الحسین (علیه السلام): تزهر أرض كربلا یوم القیامة كالكوكب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المباركة التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: زمین كربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مىدرخشد و ندا مىدهد كه من زمین مقدس خدایم، زمین پاك و مباركى كه پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است . ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از كامل الزیارات، ص 268. همچون زیارت خدا قال الامام رضا (علیه السلام) من زار قبر الحسین (ع) بشط الفرات كان كمن زار الله
امام رضا (علیه السلام) فرمود: كسى كه قبر امام حسین (علیه السلام) را در كرانه فرات زیارت كند، مثل كسى است كه خدا را زیارت كرده است. مستدرك الوسائل، ج 10، ص 250؛ به نقل از كامل ابوبصیر گوید امام صادق(ع) فرمود: جبرئیل بر رسول خدا(ص) فرود آمد. در آن هنگام حسین(ع) نزد حضرتش به بازی مشغول بود. پس جبرئیل او را آگاه ساخت كه امتش این فرزند را می كشند. رسول خدا(ص) گریست و سپس جبرئیل عرض كرد: آیا تربتی را كه بر روی آن كشته می شود به شما نشان دهم؟
امام ادامه دادند: ناگاه فاصله میان محل نشستن رسول خدا(ص) و قتلگاه حسین(ع) در زمین فرو رفت، به طوری كه دو مكان به هم متصل شدند و جبرئیل مشتی از آن خاك برگرفت. سپس در كمتر از یك چشم بر هم زدن دو مكان از هم دور شدند و به حالت اول خود بازگشتند. سپس جبرئیل خارج شد در حالی كه می فرمود: خوشا به حال تو ای خاك و خوشا به حال آن كه در اطراف تو كشته می شود. منبع : کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 43
فضیلت و آثار و بركاتى كه براى تربت حسینى است ، براى هیچ تربتى و قطعهاى از قطعات زمین نیست . خاك كربلا قطعهاى از بهشت است كه خداوند قادر متعال به واسطه قدردانى از یك فداكار در راه دین كه تمام هستى خود را فدا كرده ، در آن خاك، بركت و فضیلت و شفا قرار داده است . كربلایش قطعهاى از جنت است باب نور و باب لطف و رحمت است چرا تنها این خاك داراى چنین ویژگیها و آثار و بركات است؟ باید گفت : هر چیزى كه در این عالم ، شرافت ظاهرى و یا معنوى پیدا مىكند، یا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتى است، و یا به خاطر وقوع امر خارق العاده و مهمى است كه به آن شرافت و بركت داده است . در تربت كربلاى سیدالشهدا (ع) هر دو امر محقق شده است ، زیرا خاك كربلا بنا بر روایاتى ، هم شرافت ذاتى و خدا دادى ، و هم امر عظیم و واقعهاى مهم در آنجا واقع گردیده كه آن شهادت حسین بن على (ع) و یاران وفادارش مىباشد ، لذا داراى فضیلت و آثارى خاص است . آمده است كه چون بر قبر امام حسین (ع) آب بستند، پس از چهل روز آب فرو نشست و اثر قبر محو گردید، یكى از اعراب بنى اسد آمد و از خاك قبضه قبضه برداشت و بویید تا بر قبر حسین رسید، و چون او را مىبوسید گریه مىكرد و مىگفت : پدر و مادرم به فدایت ، چه اندازه خوشبویى كه قبر و تربت تو چنین خوشبو است ، سپس شروع كرد به سرودن : خواهند نهان سازند قبرش ز حبیبش خوشبویى خاك قبر گردیده دلیلش آرى خاك مزار حسین (ع) سرمه چشم عاشقان و شیفتگانش بوده و ایشان را مجنون وار به سوى خود مىكشاند.
آثار و بركاتى كه مى توان براى تربت پاك حسینى برشمرد عبارتنداز: 1- تأثیر تماس اعضاى بدن با تربت یكى از آثار و بركات تربت سیدالشهدا (ع) این است كه متبرك نمودن بدن و صورت با آن تربت شریف تأثیر معنوى زیادى بر انسان خواهد گذاشت ، از این رو از بعضى بزرگان دین و امامان معصوم نقل شده كه بعد از نماز ، بدن و صورت خویش را با مهر كربلا متبرك مى كنند. و نیز دستور دادهاند كه قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسیده و با اعضاى بدن تماس داده شود. امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسین (ع) را شفاى هر درد، و ایمنى از هر خوفى قرار داده است؛ پس هرگاه یكى از شما خواست از آن خاك تناول كند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر سایر اعضاى بدنش تماس دهد...» (1) 2- سجده بر تربت یكى دیگر از بركات و آثار خاك مزار امام حسین (ع) این است كه سجده بر آن تربت پاك حجابهاى ظلمانى را كنار زده و در توجه حق تعالى به نمازگزار مؤثر است . امام صادق (ع) در این باره مىفرماید: «همانا سجود بر تربت حسین (ع) حجابهاى هفتگانه را پاره مى كند»(2) لازم به ذكر است كه مراد از «حجاب» در كتاب و سنت ، همان حجابهایى است كه بین بنده و خالق حایل شده و او را از شهود خداوند محجوب مى سازد كه در مرحله اول، حجابهاى ظلمانى و در مرحله دوم ، حجابهاى نورانى بر طرف مىشود اما مراد از حجابهاى هفتگانه ، ظاهراً حجابهاى ظلمانى است . سجده بر تربت حضرت سیدالشهدا(ع) این خاصیت را دارد كه در صورت معرفت به حق حضرت و ولایت او، حجابها را دریده و راهگشاى وصول به كمالات انسانى باشد. سجده بر خاك سركوى تو آرند خلایق جان فداى تو كه هم قبله و هم قبله نمایى و اما در خصوص اینكه در میان شیعه معمول است از خاك مقدس كربلا یعنى تربت كنار قبر سیدالشهدا (ع) خاك برداشته و با آن مهر درست كرده و غالباً در نماز، به آن سجده مىكنند بدین خاطر است كه از خاك زمین بوده و به تمامى خاكها مىتوان سجده كرد، و از طرفى خاك كربلا به لحاظ شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش شرافت پیدا كرده است ، به طورى كه اهل بیت (ع) نیز به ما فرمودهاند در هر نمازى كه سجده بر تربت كربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول مىكند. چنانكه حضرت صادق (ع) از خاك كربلا درون كیسهاى ریخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن كیسه را باز مىكرد و بر آن سجده مىنمود.
3- شفا یافتن از جمله آثار و بركات قطعى تربت پاك سیدالشهدا (ع) شفا بودن آن براى دردهاو آلام انسان است . روایاتى كه دلالت بر این امر دارند به سه دسته تقسیم مىشوند: دسته اول : روایاتى است كه شفا بودن را براى تربتى كه از خود قبر شریف برداشته شود مخصوص كرده است ، چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «به درستى كه نزد سر حسین (ع) تربت سرخى است كه شفاى هر دردى غیر از مرگ مى باشد» (3) دسته دوم : روایاتى است كه با تعبیرات مختلف توسعهاى از بیست ذراع تا پنج فرسخ و یا ده میل را براى آن قائل است . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «حریم مزار حسین (ع) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »(4) دسته سوم : روایاتى است كه به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نمودهاند . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «خاك مزار امام حسین (ع) براى هر دردى شفاست». (5) تا شفا بخشد روان و جسم هر بیمار را در حریم وصل خود خاك شفا دارد حسین و نیز امام رضا (ع) فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك، حرام است مگر گل مزار حسین (ع) ، بدرستى كه در آن شفاى هر درد و امنیت از هر ترسى است» (6)
حكایت: عالم زاهد پرهیزگار حجةالاسلام و المسلمین مرحوم آقاى حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادى قدس سره نقل فرمودند: «من در زمان مرجعیت مرحوم آیة الله آخوندى خراسانى (ره) كه در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم مریض شدم و این بیمارى مدتى طول كشید و پرستارى مرا بعضى از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند . پس از چندى بیمارى من به قدرى شدید شد كه اطبا از شفا یافتنم مأیوس شدند و دیگر براى معالجهام نیامدند، و من در حال تب شدید گاهى بیهوش مىشدم و گاهى به هوش مى آمدم. یكى از رفقا كه مرا پرستارى مىكرد شنیده بود كه عالم زاهد مرحوم آیة الله آقاى حاج على محمد نجف آبادى قدس سره مقدارى از تربت اصلى حضرت سیدالشهدا (ع) را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وى خواسته بود كه قدرى از آن تربت را بدهد كه به من بخورانند تا شفا یابم. ایشان فرموده بود : من به قدر یك عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام كه بعد از مرگم در كفنم بگذارند . آن آقا ناراحت شده و گفته بود : حالا كه ما از همه جا مأیوس شده و به شما پناه آوردهایم شما هم از دادن تربت خوددارى مىكنید؟ این بیمار در حال احتضار است و مىمیرد. مرحوم آیة الله آقاى حاج على محمد، دلش به حال بیمار سوخته و قدرى از آن تربت كه از جان خودش عزیزترش مى داشت به آن شخص داده بود . تربت را با آب مخصوصى كه وارد شده در آب حل كرده و به حلق من ریخته بودند . من كه در حال بیهوشى به سر مىبردم ، ناگهان چشمان خود را باز كرده و دیدم رفقا اطراف بسترم نشستهاند ، خوب دقیق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را كه به حلقم ریخته بودند برایم شرح دادند. كم كم در خود احساس نیرو و نشاط كردم و حركتى به خود داده نشستم ، دیدم نشاط بیشترى دارم برخاستم و ایستادم ، و چون یقین كردم كه به بركت ترتبت مقدس امام حسین (ع) شفا یافتم حال خوشى پیدا كردم و به رفقا گفتم : از شما خواهش مى كنم كه از حجره بیرون بروید، چون مىخواهم زیارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بیرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشى كه قابل و صف كردن نیست مشغول خواندن زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) شدم » (7) آرى ، شفاى بیماران به وسیله تربت آن حضرت یكى از بركاتى است كه خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین (ع) به وى عطا فرموده است . تربتت راز شفاى همه درد است حسین تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبیب 4- تأثیر كام برداشتن اطفال با تربت كام برداشتن اطفال با تربت امام حسین (ع) موجب ایمنى كودك مى شود چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «كام فرزندانتان را با تربت حسین (ع) باز كنید كه آن امان است » (8)
5- تأثیر تربت حسین ، همراه جنازه صاحب كتاب «مدارك الاحكام» مى نویسد: در زمان حضرت صادق (ع) زن زاینهاى بود، بچههایى كه از زنا بدنیا مى آورد در تنور مىانداخت و مىسوزانید. وقتى كه مرد، پس از غسل و كفن او را به خاك سپردند ، اما زمین جنازهاش را بیرون انداخت .جاى دیگر او را دفن كردند باز زمین او را نپذیرفت تا سه مرتبه ، آنگاه مادرش به امام صادق (ع) متمسك شد: اى پسر پیغمبر به فریادم برس. فرمود: كارش چه بود ؟ عرض كردند زنا و سوزاندن بچههاى حرامزاده . فرمود: هیچ مخلوقى حق ندارد مخلوقى را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض كرد حالا چه كنم؟ فرمود: مقدارى از تربت حسین (ع) با او در قبر بگذارید . تربت حسین (ع) امان است . همراهش گذاشتند زمین او را پذیرفت. در توقیع مبارك حضرت حجة بن الحسن (عج) نیز اذن داده شده است . یكى از شیعیان به حضرت (در زمان غیبت صغرى توسط نایب خاص حضرت ) مىنویسد: آیا جایز است ما تربت حسین (ع) را با میت در قبر بگذاریم ، یا با تربت حسین روى كفن بنویسیم؟ حضرت در پاسخ مرقوم مىفرمایند: هر دو كار پسندیده است . البته باید رعایت احترام تربت بشود . مهر یا تربت، مقابل یا زیر صورت میت باشد ، بلكه به بركت خاك قبر حسین (ع) قبر میت محل امنى از هر بلا و آفت و عذابى گردد (9)
6- تسبیح تربت از حضرت صاحب الزمان (عج) روایت شده كه فرمود: «هر كس تسبیح تربت امام حسین (ع) را در دست گیرد و ذكر را فراموش كند، ثواب ذكر براى او نوشته مىشود». (10) و امام صادق فرمود: «یك ذكر یا استغفار كه با تسبیح تربت حسین (ع) گفته شود برابر است با هفتاد ذكر كه با چیز دیگر گفته شود»(11) اربعین یعنی اشک خشکیده ، اربعین یعنی خورشید را بالای نیزه دیدن ، اربعین یعنی عدالت در زنجیر بودن ، اربعین یعنی یک دنیا تقوی در اسارت بودن ، اربعین یعنی چشمان مظهر علم و عصمت و طهارت را اشک آلود دیدن. (امام سجاد(ع)) ؛
اربعین یعنیعقلیهی بنی هاشم را تکیده دیدن ، اربعین یعنی پایان بهار عمر زینب (س) ، اربعین یعنیآنانکه رفتند کار حسینی کردن و آنان که ماندند کار زینبی کردن ، به عبارت دیگر اربعین یعنی یک دنیا فریاد ، اربعین یعنی سکوت را شکستن ، اربعین یعنی فریاد سجاد (ع) گونهزدن ، اربعین یعنی افشا کردن ظلم و ظالم ، اربعین یعنیآشکار شدن خورشید و زدودن ابرهای تیره ، اربعین یعنی آزادی ، عدالت ، برابری و برادری . چهل روز بر حضرت سجاد (ع) و زینب کبری (س) چه گذشت که باعث شد دلهای خفته بیدار شوند . چهل روز از شهادت امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یاران با وفایش در کربلا میگذرد . چهل روز از مقابلهی ظلم و کفر ستیزی و نجات اسلام راستینی که رسول اعظم (ص) پس از بیست و سه سال خون دل خوردن رواج داده بود و اسلامی که بنی امیهی مروج آن بودند میگذرد . شاید یکی از دلایل مهم بیماری امام سجاد(ع) از نقطه نظر مصالح الهی ، شاهد بودنش در حادثه غمبار کربلا و سپس نقل پیام عاشورایی به دیگران باشد امام در شرایطی سکان دار کشتی طوفان زده یاران ولایت گردید که سنگین ترین غمها و جراحتهای روحی و عاطفی بر قلبش وارد شده بود شهادت مظلومانه یک کاروان خویشاوند و هم پیمان ، برجای ماندن فرزندان یتیم و مادران داغدیده در میان شمشیرهای تشنه به خون مظلومان و بلند شدن گریه ها و نوحههای زنان بی سرپرست ، بی شوهر ، بی برادر و فرزند کشته و دیدن چهره زرد ، بی رمق و کمر خمیده حضرت زینب (س) همه و همه حکایت از سنگینی مسوولیت در اوج دشواریهاست که امام به فقدان نیروی تدافعی و عناصر حمایتگر از مرز و حریم ولایت و مواجهه با حکومتی سفاک و پلید و عدم امکان کمترین اعتماد به مدعیان هواداری از امامت و طرفداران دروغین ولایت به مبارزه پنهان و بسترسازی فرهنگی و بازسازی نیروهای فعال و انقلابی میپردازد . اینجاست که از نظر مدیریت ، اگر رهبری پیروان خود را از دست داده باشد و کادر ستادی و نیروهای صفی وی از هم پاشیده شده باشند باید تلاش در جهت کادرسازی ستادی و جمیع نیروهای مخلص صفی نماید تا بتواند با مدیریت بر آنها سازمان خود را به اهدافش برساند و امام در این زمان یعنی بعد از حادثه عاشورا نیاز به چنین طرحی داشت از این رو طراح آن خود وی همراه با عضو برجسته سازمانشیعنی زینب کبری (س) گردیده و همزمان با کادرسازی فرهنگی ، به مدیریت روی آورده و چهرهای نوین از مبارزه با طاغوتیان را فرا روی تشیع نمایان ساخت . بعد از واقعه روز دهم محرم الحرام ، امام ، علیرغم همه دردهای درونی و رنجهای جسمی بر سکوی رهبری تکیه زد و از لابلای توده های غم و درد ، قد برافراشت و آنگونه فضای تیره تبلیغات مسموم امویان را شکافت که کورترین چشمها و بی رمقترین قلبها و بسته ترین گوشها حقیقت را یافتند و بر کوردلی سفاکان و حماقت خویش افسوس خورده و بر مظلومیت حسین (ع) و خاندانش گریستند ، امام دو بار خطبه خواند که یکی در مقابل مردم و دیگری در کاخ ابن زیاد بود . خدیم بن شریک اسدی روایتگر خطبه نخست امام (ع) در مقابل مردم چنین میگوید : « خرج زین العابدین الی الناس و او می الیهم ان اسکتو فکستوا و هو قائم فحمد الله و اثنی علیه و صلی علی نبیه ثم قال: » یعنی امام سجاد (ع) به طرف مردم آمد و با اشاره مردم را ساکت کرد همه آرام شدند برجای ایستاد . سخنش را با ستایش پروردگار آغاز کرد و بر پیامبرش درود فرستاد سپس فرمود : « هان ای مردم آنکه مرا میشناسد سخنی با او ندارم ولی آن کس که مرا نمیشناسد بداند که من علی بن الحسین فرزند همان حسینم که در کنار رود فرات ، سر مقدسش را از بدن جدا کردند بی آنکه جرمی داشته باشد ». امام سجاد (ع) در صدد بیداری مردم آمده و میخواهد جو تاریک پدید آمده بوسیله تبلیغات مسموم امویان را از بین ببرد و از این روست که واقعیت را آنگونه که بوده بیان میدارد : « انا بن من انتهک حریمه و سلب نعیمه و انتهب ماله و سبی عیاله انا من قتل صبرا فکفی بذلک فخرا » « من فرزند کسی هستم که حریم او را حرمت ننهادند ، آرامش او را ربودند ، اموالش را به غارت بردند و خاندانش را به اسارت گرفتند ، من فرزند کسی هستم که دشمنان انبوه محاصرهاش کردند و در تنهایی و بی یاوری به شهادتش رساندند امام سپس اشاره به نامههای پر از خدعه آنها نموده و فرمود : هان ای مردم ، ای کوفیان ! آیا به یاد ندارید نامههایی که برای پدرم نوشتید ؟ نامههای سراسر خدعه و نیرنگتان را ، در نامههایتان با او پیمان بستید و بیعت نمودید ولی او را کشتید وای بر شما از آنچه برای آخرت خویش تدارک دیدهاید پیامبر اکرم را با چه رویی ملاقات خواهید کرد ، او به شما خواهد گفت : شما خاندان مرا کشتید حرمتم را شکستید ». امام سجاد (ع) ندامت را در چهرههای افراد دید و ادامه داد که : « و لکم فی رسول الله اسوه حسنه »(1) : « رسول خدا الگویی شایسته برای شماست » : امام سجاد (ع) با استناد به آیه چه میخواهد بگوید ؟ شاید آوردن چنین آیه ای در اینجا به خاطر این باشد که بفهماند روش آنان مخالف روش رسول خدا (ص) است ، چرا که پیامبر اکرم نسبت به اهل بیت خویش بویژه فاطمه زهرا (س) ، علی بن ابیطالب (ع) ، حسن و حسین (ع) ، محبتی خاص داشت و دربارهی رعایت حقوق و حرمتآنها سفارشهای صریحی به امت کرده بود و کوفیان خلاف آن را عمل کرده بودند . در اینجا کوفیان به اظهار پشیمانی پرداخته و همه یک صدا فریاد برآوردند : « نحن کلنا یابن رسول الله سامعون مطیعون حافظون لزمامک غیر زاهدین فیک و لا راغبین عنک فمرنا بامرک رحمک الله فانا حرب لحریک و سلم لسلمک لنأخذن ترثک و ترثنا ممن ظلمک و ظلمنا » : « ای فرزند رسول خدا (ص) تمامی ما گوش به فرمان شما و پاسدار حق شماییم بی اینکه از این پس روی بگردانیم و نافرمانی کنیم اکنون فرمان بده تا اطاعت کنیم . ما با کسی که به جنگ شما برخیزد خواهیم جنگید و با کسی که در صلح شما باشد ، صلح و سازش خواهیم کرد ما حق تو و حق خودمان را از ظالمان باز خواهیم گرفت ». امام با رد و شماتت آنان و سخنانشان مهری باطل بر آرمانهایی که اظهار میدارند میزند ، چه اینکه ندا برمیدارد که : « داغهای برجای مانده از فقدان رسول خدا ، پدرم و فرزندانش و جدم امیرالمومنین فراموش نشده است طعم تلخ مصیبتها هنوز در کامم هست و غمها در گستره سینهام موج میزند تنها میخواهم که شما ، شما کوفیان نه عزم یاری ما کنید و نه به دشمنی با ما برخیزید ». امامسجاد (ع) در پایان سخنان آتشینش که آتش ندامت و پیشمانی را در جان کوفیان برافروخت و مهر بی وفایی را برای همیشه بر پیشانی آنان زد اندوه عمیق و سراسر جانکاه خویش را با اشعاری به پایان رساند که قلبهای سوخته را بیشتر به التهاب وا داشت . لا غروان قتل الحسین و شیخه قد کان خیراً من حسین واکرما فلا تفرحوا یا اهل کوفه بالذی اصیب حسین کان ذلک اعطماً قتیل بشط النهر نفسی فدائه جزا الذی اراده نار جهنما « اگرحسین کشته شد چندان شگفت نیست چرا که پدرش با همه آن ارزشها و کرامتهای برتر قبل از او به شهادت رسید ، ای کوفیان با آنچه نسبت به حسین روا داشتید شادمان مباشید واقعهای عظیم صورت گرفت و آنچه گذشت رخدادی بزرگ بود جانم فدای او باد که در شط فرات ، سر بر بستر شهادت نهاد و آتش دوزخ جزای کسانی است که او را به شهادت رساندند»(2) امام سجاد (ع) با بیان سخنان خویش و رسانیدن واقعیات به مردم پرده از جنایات هولناک امویان کنار زد و حقیقت عَلَم شده بر سر نیزه را برای آنها شناساند . خطبهای که امام سجاد (ع) در مجلس یزید نیز خواند چهره مجلس فاتح یزید را به لشکری شکست خورده مبدل ساخت که خلاصه آن را در اینجا بیان میکنیم . یزید در کاخ خود و به قولی در مسجد شام سخنوران و بزرگان قوم را جمع کرده بود تا فتوحات خویش و ذلت اهل بیت را بیشتر نمایان سازد ولی نتیجهای عکس عاید او گردید ، یزید از خطیب دربار خواست که به منبر رود ؛ او هم در بلندی جای گرفت و زبان به هتاکی و بی حرمتی به اهل بیت گشود . امام سجاد (ع) از گستاخی و زشت گویی خطیب برآشفت و وقتی سخنانش تمام شد اجازه خواست که با مردم سخن بگوید ابتدا یزید اجازه نمیداد ولی با اصرار عدهای راضی شد ، امام از پلکان منبر بالا رفت و در برابر چشمان مردم قرار گرفت و نوای گرم توحیدی از زبان مبارکش اوج گرفت بعد از ثنای خدا و درود بر پیامبر و خاندانش فرمود : « ای مردم ! شش نعمت به ما عطا گردید ما از علم ، حلم ، بزرگواری ، بخشش ، فصاحت ، شجاعت و محبوبیت اجتماعی در میان مومنان برخورداریم فضیلتها و شرافتهای ما عبارتند از اینکه : پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) از خاندان ماست و علی بن ابیطالب صادق ترین یار وی ، جعفر طیار ، حمزه شیر شجاع خدا و رسول و حسن و حسین دو سبط این امت ، نیز از خاندان ما هستند ، ای مردم من فرزند مکه و منایم ، من فرزند زمزم و صفایم ، من فرزند آنم که حامل رکن است ، من فرزند آن پیامبری هستم که بر مرکب براقآسمانی سوار گشت و جبرئیل او را به بلند جایگاه هستی- سدره المنتهی- رسانید ، من فرزند آنم که فرشتگان آسمان با او نماز گزاردند و به او اقتدا کردند ، من فرزند دریافت کننده وحی ام ؛ فرزند محمد مصطفایم » و بعد به معرفی خود از طریق علی بن ابیطالب (ع) پرداخت و از فاطمه زهرا (س) سخن گفت و چنان خود را معرفی کرد که گریه مردم بلند شد و یزید از تاثیر سخنان امام هرسناک گردید و به مؤذن دستور داد که اذان بگوید . موذن شروع به اذان گفتن نمود ، الله اکبر......... اشهد ان لا اله الا الله ......... اشهد ان محمد رسولالله امام که هنوز بالای منبر بود سر خویش را به سوی یزید برگرداند و فرمود : « آیا محمد که شهادت به رسالت او میدهیم جد تو است یا جد من است اگر بگویی که جد من است که بیهوده گفتی ای ولی اگر جد من است پس به چه دلیل و به چه جرمی اهل بیتش را اینگونه آزار میدهی ؟ » ، سخنان امام سجاد (ع) شوری در مجلس ایجاد کرد و پرده از دروغگویی و ظلم ظالمان خاندان اموی برداشت و آنها را به مردم معرفی نمود این پیامی بود که به مردم رسید و آنها را در غم و اندوه فرو برد . در سنن ابن حنبل آمده است : « جبرئیل ، محمد علیه الصلاه و السلام را از کشته شدن حسین (ع) و خاندان او در کربلا آگاه نمود. » (3) گفتهاند که سلمان فارسی پیش امام علی (ع) رفت تا به مناسبت تولد زینب (س) به او تبریک بگوید اما او را دلتنگ و اندوهناک یافت ، آنگاه علی (ع) حوادثی را که دخترش در کربلا با آن مواجه میشود برای سلمان بازگو کرد و سپس گریست . حضرت زینب (س) در زیر چتر الطاف نبوی و عنایت علوی رشد نمود در ابتدا دختر بچه شیرینی بود که در آغوش مادری مهربان دروس اولیه زندگی را فرا گرفت و از محضر بزرگترین استادان بشریت یعنی جد بزرگوارش و پدر عالی مقامش علوم دینی را آموخت و نشو و نمای تربیتی- دینی نمود به گونهای که در تاریخ نمیتوان فردی را یافت که بهآن ترتیب بلند پایهای که زینب (س) در آن خانواده عالی مقام نائل گردید ، رسیده باشد . گویند که وی در نزد پدر به تلاوت آیاتی از قرآن کریم پرداخت و بیان تفسیر آن آیات را از پدر درخواست نمود و امام به تفسیر آیات تلاوت شده پرداخت ، زینب دریافت که در آینده مسئولیتی خطیر خواهد داشت . وقتی امام علی (ع) خبر را به زینب (س) میدهد دختر بنی هاشم با قیافه جدی میگوید : ای پدر آن را میدانم چه اینکه مادرم زهرا (س) مرا بدان آگاه فرموده تا برای آینده آماده باشم . زینب (س) یاور حسین (ع) و پیام آور عاشورا : عقلیهی بنی هاشم هیچگاه از خانواده پدرش جدا نگشت . تا زمانی که امیرمومنان در کوفه خلیفه مسلمین بود و تا زمانی که حسین (ع) و برادر بزرگوارش در کربلا به درجه رفیع شهادت نائل گشت به همراه برادران خود سفر کرد ، پس از شهادت حسین بن علی (ع) عَلَم پیام آوری و تبلیغ ارزشهای شیعی را به همراه برادر زاده خود یعنی امام سجاد (ع) به دوش گرفت و از ارزشهای بجا مانده از قیام حسین بن علی (ع) دفاع نمود . شایان ذکر است که اگر زینب (س) از میدان حوادث دوری میجست و در کشور حجاز میماند و زندگی را صرف کارهای خصوصی و مسوولیتهای زناشوئی و تربیتی مینمود و در پیشامد های سیاسی که خاندان رسالت شاهد آن بودند ، وارد نمیگشت شاید هیچگاه از او به این بزرگی و بزرگواری یاد نمیشد . مهین بانوی بنی هاشم ، زینب کبری (س) شاهد حوادث گوناگونی در طول تاریخ زندگی پر بار خویش بود و دردناکترین حادثه ، واقعه عاشورا بود که شاهد شهادت تمام کسانش شده بود بعد از شهادت سید الشهداء مسوولیت سنگین خاندان رسالت و از همه مهمتر رسانیدن پیام حسینی بر دوش بانوی قهرمان کربلا قرار گرفت و در صحنههای مختلفی اقدام به تبلیغ پیام عاشورا و نیز نگهداری و حفظ ارزشهای الهی بجا مانده از حادثه کربلا نمود . در جریان اسارت اهل بیت (ع) و خطبههای آتشین زینب کبری (س) مردم خود را نادم و پیشمان یافتند و از ندامت و ذلت سر به زیر افکنده بودند درحالی که زینب کبری فرمود : « یا اهل الکوفه اتبکون؟ فلا سکنت العبره و لا هدأت الرنه ! انما مثلکم مثل التی نقضت غزلها من بعد قوهٍ انکاثاً ، تتحدون ایمانکم دخلاً بینکم الا سأ ما تزرون ». « ای والله فابکوا کثیراً و اضحکوا قلیلاً فقد ذهبتم بعارها و شنارها ، فلن ترحضوها بغسل ابداً و کیف ترحضون قتل سبط خاتم النبوه و معدن الرساله و مدار حجتکم و منار محبتکم هو سید شباب اهل الجنه لقد اتیتم بها حرقا شوها ». « ای مردم کوفه آیا گریه میکنید ! هرگز اشک چشمانتان ناپسند و نالههایتان خاموش نگردد و در حقیقت مَثَل شما مَثَل زنی است که رشته خویش را پس از محکم یافتن ، پنبه نماید سوگندهای خویش را مابین خود دست آویز فساد قرار دادید آگاه باشید بد است آن بار گناهی که بر دوش گرفتید . آری قسم به خدا که بسیار بگریید و اندک بخندید زیرا که هم آغوش ننگ و عار شدهاید ، ننگ و عاری که هرگز لکهی آن از دامن خویشتن نتوانید شست و چگونه از این ننگ خود را بشوئید که نوادهی خاتم پیغمبران و معدن رسالت را بکشتید در صورتی که او مرجع رفع اختلافات و راهنمای شاهراه زندگی شما و سرور جوانان اهل بهشت بود کاری بس شوم و چاره ناپذیر مرتکب شدهاید ». همانطور که دیده میشود مهین بانوان بنی هاشم و پیام آور کربلا ، درعین حالی که اهل کوفه را سرزنش میکند ، رسالت خویش را در پیام آوری به نحو احسن ابلاغ میکند . اما این تنها سخنی نبود که زینب (س) بر زبان راند ، چنان با مردم سخن گفت که آنان به گریه افتاده و به عمق جنایت خویش پی بردند . قابل توجه اینکه کاروان اهل بیت(ع) : در تمام مسیر که با مردم روبرو میگشتند علاوه بر معرفی خود ، از هیچکس تقاضای کمک نمینمود و مناعت طبع بزرگ منشانه خویش را حفظ میکردند و حضرت زینب (س) نقش موثری در این راه داشته است ، زمانی هم کاروان اسرا وارد دارالاماره شده و زینب به یاد روزگاری افتاد که پدرش حاکم بود و مردم به دیدهی احترام به آنها مینگریستند ولی الان به عنوان اسیر وارد قصر حکومتی شده بودند اشک در چشمان حلقه زده بود اما شجاعت خویش را به یاری طلبید و جلو اشک خود را گرفت تا خویشتن را پیش دشمن خوار نسازد . زینب (س) با جلال و ابهت تمام بدون آنکه به صاحبان فعلی کاخ حکومتی توجه کند وارد مجلس گردیده و بجای خویش مینشیند و وقتی ابن زیاد از نام او سوال میکند برای تحقیر او جوابی نمیدهد تا این امیر سرکش عصبانی کشته و میگوید : سپاس خدای را که شما را رسوا نمود و بکشت و اخبارتان را دروغ گردانید ، زینب (س) پاسخ میدهد : « الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه صلی الله علیه و آله و طهرنا من الرجس تطهیرا انما یفضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا » : « سپاسخدای را که ما را با بستگی به پیغمبر (ص) گرامی داشت ، و از آلودگی و ناپاکی ، مبرا ساخت و شخص گنهکار رسوا میگردد و بدکار دروغ میگوید و خدا را شکر که آنان غیر از ما هستند ». عقیلهی بنی هاشم دیگر بار در کاخ یزید به ایراد خطبه پرداخته و یزیدیان را برآشفت و آن زمانی بود که یزید از سرهای شهدا پرده برگرفت و با چوب خیزران شروع به اهانت به دندانهای امام حسین (ع) نمود در حالی که اشعاری زمزمه میکرد که ترجمه آن ، این است : « ای کاش پیرمردان ما که در بدر کشته شدند ، شاهد بودند و ناله و فریاد (خزرج) را از ضربات تیز و سنان میشنیدند آنگاه صدا به هلهله و شادی بلند نموده ، میگفتند : ای یزید دستت شکسته مباد ». در این هنگام حضرت زینب (س) بر سر یزید فریاد زد و فرمود : « صدق الله یا یزید ثم کان عاقبه الذین اساؤ السووی ان کذبوا بایات الله کانوا بها یستهزون » : « خدای متعال راست فرمود که سرانجام بدکاران ، زشت خواهد بود زیرا که آیات خدا را تکذیب کرده و به آن استهزا نمودند ». آن حضرت مبنای سخنانش را قرآن کریم قرار داده و کلامش را به آیات الهی زینت میبخشید و در ادامه میفرماید : ای یزید بدان که خدا اگر مهلتی به تو داده است از این جهت است که میفرماید : « وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ »(4) : « آنان که کافر شدند ، هرگز گمان نکنند که اگر مهلتی به آنها میدهیم به نفع آنان است بلکه ما به آنها مهلت میدهیم تا در گناه زیاده روی کنند آنگاه عذابی خوار کننده برای ایشان خواهد بود ». بعد میفرماید : ای غلامزاده آیا از عدل و داد است که دختران و کنیزان خویش را در پس پرده نگاهداری و دختران رسول خدا (ص) را مانند اسیران به هر سو بگردانی ؟ پردهی حجابآنان دریده شد و صدایشان از محبت و غم بگرفت و محزون و اندوهگین بر روی اشتران به هر سو رانده شدند و آنان را به دست دشمنان در شهرها سرگردان نمودی ، نه محافظی داشتند و نه منزلگاهی ، مردم از دور و نزدیک به آنان نظاره میکردند درحالی که از مردانشان ، کسی در کنار آنان نبود سپس فرمودند : « وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»(5) : « هرگز گمان نکنید ، آنان که در راه خدا کشته شدند مردهگانند بلکه زنده بوده و در نزد پروردگارشان روزی می خورند . بعد از اتمام خطابهی حضرت زینب (س) یزید و اطرفیانش چنان بی حرکت و خاموش بودند که گوئی پرنده بر سرشان نشسته بود و از ترس پریدن آن تکان نمیخوردند . بعد از رهسپار شدن کاروان اسرا به کربلا و بعد به مدینه شهر پیغمبر (ص) ، امویان از ترس شورش مردم ، از آن بانوی مکرمه خواستند که دوباره عزم سفر کند و حجاز را ترک نماید ، با اصرار زیاد ، زینب (س) به همراه زنان بنی هاشم مدینه را ترک گفت و بعد از آن دیگر مدینه را به چشم ندید . ای دل دریا دل دریای تو عرش خدا منزل و ماوای تو دختر تنهای خدا بر زمین خواهر آزادی و فرزند دین آنچه تو کردی به صف کربلا کردهی مخلوق بود یا خدا آن همه خون دیدن و چون گل شدن دست خزان دیدن و بلبل شدن دیدن خورشید ذبیح از قفا باز ستادن چو فلک روی پا جان تو گلخانهی عشق و بلاست جای چنان چون تو زنی کربلاست (6)
صفحات دیگر
تعداد صفحات : 1 صفحه قبل 1 صفحه بعد
|
طراحی پوسته از : عشاق بین الحرمین
Copyright © 1997-